- خندان خندان (خَ خَ)
در حال خنده. (ناظم الاطباء) :
آن خداوند من آن فخر خداوندان
دو لبش در گه گفتن خندان خندان.
منوچهری.
خندان خندان شراب خوردند بهم
گریان گریان کباب کردند مرا.
منوچهری.
، آرام آرام. نرمک نرمک
آن خداوند من آن فخر خداوندان
دو لبش در گه گفتن خندان خندان.
منوچهری.
خندان خندان شراب خوردند بهم
گریان گریان کباب کردند مرا.
منوچهری.
، آرام آرام. نرمک نرمک
